• وبلاگ : آواي قلبها...
  • يادداشت : به اميد ظهورش...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    باز تنهاي تنها گوشه ي کلبه ي تاريکم
    زانوي غم بغل کردم و مي گريم
    و تو نيستي باز در کنارم، دست هايت کجاست؟
    آن دست هاي مهربانت کجاست تا اشک هاي بي کسي ام
    را عاشقانه پاک کند ، کجاست تا وجود تنهايم را امنيت بخشد؟
    چشمانت کجاست؟ تا با آن شعله هاي گرمش سرماي زمستان غم را نابود کند
    محتاجم به تو! مي داني؟ دست هايم بي دست تو چه کنند؟ مگر نمي گفتي تو
    فاصله بين انگشتان انسان را خدا گذاشته تا با انگشتان يک عاشق پر شود
    پس دستهايم تنهاست! مي داني؟ در دنياي تنهاييم چه کنم؟
    بي تو!! بي پناه!! چه کنم؟