سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آوای قلبها...

سلام

خوبین؟!

منم ای بدک نیستم زندگیه دیگه میگذره!

امروز که رفتم مدرسه دیدم اسم همه ی بچه های اول دبیرستانی رو با تف چسبوندن به دیوار!

نیگا کردم!

فقط شیش تا از برو بچ خودمون بودن!

دو تاشون که ساکت ترینای کل مدرسه هستن(کلاس ما تا پارسال با حال ترین و شلوغ ترین و پر سر و صداترین و خرابکار ترین کلاس بود و اصولا اخر هر کاری اسم کلاس ما بود)!

بقولی گفتن همیشه پای یک کلاس Aدر میان است!

بعدم دوستم گفتش که معاون پرورشی پیارسال(همونی که مخشو زدیم)رو دیدم!

بعدم به زور منو برد پیشش دیدم اره خودشه!

فک کنید

از دیروز صبح تا 4 نصف شب چند نفر سن رو چیدن

خانم خوشش نیومده

گفت شما ها ده دیقه ای درست کنید که  بچه ها دارن میان

من و دوستمم نشستیم داریم خاطره میگیم!!!!!

یهویی بلند گو گفت که از اول راهنمایی به ترتیب صف شن

منو دوستمم مثه جت پریدیم

دو تا سربند و چفیه زدیم

چنتا هم چفیه به بنرا

خانمه اومد یه ساعت تعریف کرد

(اصولا متوجه شدیم که نباید مخ کسی رو بزنیم وگرنه ول کن نیس)

بعدم شیش تا صندلی (لابد به نیت شیش تایی ها بوده)از دفتر مدیریت اوردیم نماز خونه40-50 تا پله بود

از همون روز اول مهر،مهر  خر حمالی خورد رو پیشونیمون

البته میشه سر کلاسای مزخرف جیم زد

اصولا ادم باید بد شانس تر از پرسپولیس باشه که

روز اول مهر بیاد مدرسه بعد پشت سر هم دو زنگ فیزیک داشته باشه

بعدم دینی که کلا حالمو گرفت

میدونید ما سه نفر بودیم کنار هم که کتاب رو میزمون نبود

(من داشتم اون دو نفر نداشتن)

دبیره(نه خودشو معرفی کرد نه اسم ما رو خوند)

گفت شما کتاب نداری گفتم چرا تو کیفه

همه خندیدن

اخه کیفم سه تا صندلی اون ور تر بود

به بغل دستیم گفتم به بغل دستیت بگو کتابو بده

اون هرچی گشت ندید

گفتم بده من

دوستمم گشت نبود

گفتم بدین خودم

بعد از پنج دیقه گشتن پیدا کردم

کلی ذوقیدم

بعدم مثه اینکه کاپ قهرمانی جام جهانیو بم دادن و منم کاسیاسم گرفتم  بالا

بغل دستیام منفجر شدن

منم خنده ام گرفت

یهو دبیره گفت  خانم شما نمیتونید درس گوش کنید برو  بیرون کلاس

وقتی من  صحبت میکنم(حالا انگار کیه؟!) نباید بخندید

درسته!؟

منم به روی خودم نیاوردم و کتا با رو گذاشتم تو کیفم

دوباره گفت درسته خانم؟!

منم کپ کردم گفتم قاطیه اول مهریه میزنه شل و پلمون میکنه .من تا اخر عمر به تمامی اعضا و جوارحم نیاز مندم!

منم با بی میلی تمام سرمو اوردم بالا گفتم درسته!

(گفتنیه خانمه سه تای منه)فک کنم یه کلاس تخصصی بدنسازی پیش ارنولد رفته

اینم از این

ایشالا دفعه ی بعد یه اپ بهتر میکنم

چون حال نداشتم دیگه خوب نشد

فقط محض اینکه اینجا تار عنکبوت نبنده اپیدم


نوشته شده در پنج شنبه 89/7/1ساعت 5:26 عصر توسط ستایش نظرات ( ) |


Design By : Pichak