سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آوای قلبها...

سلام

خوبید؟

من بعداز یکم غیبت البته موجه!اومدم

امیدوارم خوشتون بیاد

 

زی‌ذی‌نامه

الهی! به مردانِ در خانه‌ات


به آن زن‌ذلیلان فرزانه‌ات


به آنان‌که با امر «روحی فداک»


نشینند و سبزی نمایند پاک


به آنان‌که از بیخ و بن زی‌ذی‌اند


شـب و روز با امر زن می‌زیند


به آنان‌که مرعوب مادرزنند


ز اخلاق نیکوش دم می‌زنند


به آن شیرمردانِ با پیشبند


که در ظرف شستن به تاب و تبند


به آنان‌که در بچه‌داری تکند


یلانِ عوض‌کردنِ پوشکند


به آنان‌که بی امر و اذن عیال


نیاید در از جیب‌شان یک ریال


به آنان‌که با ذوق و شوق تمام


به مادرزن خود بگویند: مام


به آنان‌که دارند با افتخار


نشان ایزو... نه، زی‌ذی نه‌هزار


به آنان‌که دامن رفو می‌کنند


ز بعد رفویش اتو می‌کنند


به آنان‌که درگیر سوزن نخند


گرفتار پخت و پز و مطبخند


به آن قورمه‌سبزی‌پزانِ قَدَر


به آن مادرانِ به‌ظاهر پدر


الهی! به آه دل زن‌ذلیل


به آن اشک چشمان ممد سیبیل


به تن‌های مردان که از لنگه‌کفش


چو جیغ عیالات‌شان شد بنفش


که ما را بر این عهد کن استوار


از این زن‌ذلیلی مکن برکنار


به زی‌ذی جماعت نما لطف خاص


نفرما از این یوغ ما را خلاص

سعید سلیمان‌پور

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/4/31ساعت 9:55 صبح توسط ستایش نظرات ( ) |

                     سلام

                         امیدوارم خوشتون بیاد

                                    ببخشید این چند وقته یکم دیرتر اپ میکنم

                                                                          ببینید این بیچاره چی میکشه

 

خر مش کرم

پریروزا توی خیابون بودم

تو کوچه پس کوچه ها ویلون بودم

یهو چشم خورد به خر مش کرم

گفتم آقا خره سلام! نوکرم

ببینمت حال و حولت چطوره؟

کسب و کارت! وضع پولت چطوره؟

حاج خانومت شکر خدا که خوبن؟

کره خرا! تاج سرا که خوبن؟

بنده خدا دلش حسابی خون بود

گوشاش مث بربری آویزون بود

گف چی بگم خوشت بیاد پسر جون

سهمیه بندی شده ینجه هامون

هفته ی پیش از توی آخور من

کره خرا سهمیه مو دزدیدن

حالا باید جو بخوریم باد کنیم

جفتک و چارگوش!داد و فریاد کنیم

وضع جوونامون که خیلی خیته

خوب خوبشون کره خر حاجیته

اونم که هی ژل می ماله به یالش

شب می خوابه می ماله روی بالش

کره های نر که همه مفنگی

همه هروئینی! حشیشی! بنگی

تو کوچه ها همش به هم می پرن

آبروی هرچی خره می برن

بعضیاشون که دیگه خیلی خرن

عشق  لاون! مخالف عرعرن

عرعر اگه یه خورده گوش خراشه

اصالت و خریتم باهاشه

کره های ماده که هردمبیلن

بعضیاشون حسابی مخ تعطیلن

ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 89/4/2ساعت 9:39 صبح توسط ستایش نظرات ( ) |

دید مجنون دختری مست و ملنگ

در خیابان با جوانانی مشنگ



خوب دقت کرد در سیمای او

دید آن دختر بُود لیلای او



با دلی پردرد گفتا این چنین

حرف ها دارم بیا (پیشم بشین)



من شنیدم تازگی چت می کنی

با جوانی اهل تربت می کنی



نامه های عاشقانه می دهی

با ایمیل از ( توی) خانه می دهی



عصرها اطراف میدان ونک

می پلاسی با جوانان ونک



موی صاف خود مجعد می کنی

با رپی ها رفت و آمد می کنی



بینی خود را نمودی چون مویز

جای لطفاً نیز می گویی (پلیز)



خرمن مو را چرا آتش زدی؟

زیر ابرو را چرا آتش زدی؟



چشم قیس عامری روشن شده

دختری چون تو مثال زن شده



دامن چین چین گلدارت چه شد؟

صورت همچون گل ِ نارت چه شد؟



ابروی همچون هلالت هم پرید؟

آن دل صاف و زلالت هم پرید؟



قلب تو چون آینه شفاف بود

کی در آن یک ذرّه ( شین و کاف) بود



ادامه مطلب...

نوشته شده در یکشنبه 89/3/9ساعت 5:33 عصر توسط ستایش نظرات ( ) |

این روزا عمر عاشقی دوروزه

ایشالا پیر عاشقی بسوزه

بلا به دور از این دلای عاشق

که جمعه عاشقند و شنبه فارغ!

گذاشته روی میز من ، یه پوشه

که اسم عشق‌های بنده توشه

زری، پری،‌سکینه، زهره، سارا

وجیهه و ملیحه و ثریا

نگین و نازی و شهین و نسرین

مهین و مهری و پرند و پروین

چهارده فرشته و سه اختر

دولیلی و سه اشرف و دو آذر

سفید و سبزه ، گندمی و زاغی

بلوند و قهوه‌ای و پرکلاغی ...

هزار خانمند توی این لیست

با عده‌ای که اسم‌شون یادم نیست!

گذشت دوره‌ای که ما یکی بود

خدا و عشق آدما یکی بود

نامه مجنون به حضور لیلی

می‌رسه اینترنتی و ایمیلی!

شیرین می‌ره می‌شینه پیش فرهاد

روی چمن تو پارک بهجت ‌آباد

زلفای رودابه دیگه بلند نیست

پله که هس ، نیازی به کمند نیست

تو کوچه ، ‌غوغا می‌کنند و دعوا

چهار تا یوسف سر یک زلیخا!

نگاه عاشقانه بی‌فروغه

اگر می‌گن: «عاشقتم» دروغه

تو کوچه‌های غربی صناعت

عشقو گرفتن از شما جماعت

کجا شد اون ظرافت و کرشمه

نگاه دزدکی کنار چشمه؟

کجا شد اون به شونه تکیه کردن

کنار جوب آب ، گریه کردن

دلای بی‌افاده یادش به خیر

دخترکای ساده یادش به خیر

من از رکود عشق در خروشم

اگر دروغ می‌گم ، بزن تو گوشم

تو قلب هیشکی عشق بی‌ریا نیست

حجب و حیا تو چشم آدما نیست

کشته دلبرند و ارتباطش

فقط برای برخی از نکاتش!

پرنده پر ، کلاغه پر ، صفا پر

صداقت از وجود آدما ، پر

دلا! قسم بخور ، اگر که مردی

که دیگه گرد عاشقی نگردی

ما توی صحبت رک و راستیم داداش

عشق اگه اینه ، ما نخواستیم داداش



نوشته شده در چهارشنبه 89/2/8ساعت 6:8 عصر توسط ستایش نظرات ( ) |

حسنی نگو جوون بگو

علاف و چش چرون بگو

موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه

نه سیما جون ،نه رعنا جون

نه نازی و پریسا جون

هیچ کس باهاش رفیق نبود

تنها توی کافی شاپ

نگاه می کرد به بشقاب !

باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟

نه نمی رم نه نمی رم

به دخترا دل می بازی ؟!

نه نمی دم نه نمی دم


ادامه مطلب...
نوشته شده در یکشنبه 89/1/15ساعت 8:10 عصر توسط ستایش نظرات ( ) |

مناجات جالب خواجه عبدالله باخدا!!!!!!!!

ای خدا hard دلم format نما از فریب ناکسان راحت نما

جمله ویروسند مردمان دون استغیرالله مما یفترون

فایل عشقت را کپی کن در دلم  deltree    کن شاخه های باطلم

jumper روح خلائق set نما  گام هاشان در رهت ثابت نما

گر ز انفاست دلی scan شود  از شرور دید و دذ ایمن شود

بهر روی زرد سیمین تن فرست  بهر دم‌های پر آستر fan فرست

ای خدا file عذابت run مکن  با ضعیفان هیچ جز احسان مکن

از همان صبحی که اول گل دمید  بی نیاز از cod خدایش آفرید

کارگاه آفرینش cod نداشت    ram نبود و mouse آن همpad نداشت

عشق گل حق در دل بلبل نهاد  بر شقایق داغ چون lable نهاد

system عشقش بری از هرerro گوهر مهرش در سینه همچو دُر

عشق نرم افزار راه انداز ماست  عشق password و وصال کبریاست

خالی از عشق و محبت دل مباد بی صفا چون عاصی intel مباد

بهتر آن باشد سرودن ول کنم  زین تن خاکی دَمی dos shell کنم

 

 

 


نوشته شده در جمعه 89/1/6ساعت 5:42 عصر توسط ستایش نظرات ( ) |


Design By : Pichak