سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آوای قلبها...

سلام

حالتون چطوره

حالا که منو بعداز دوسال میبینید خیلی خوشحالید میدونم

میگم چقد بده ادم ضایع بشه ها!!!!!!!

این داستانو از سایت  3jokes.com

بصورت کاملا حرفه ای کش رفتم

جالبه بخونید ضرر نمیکنید

***

خاطره ای از دستشویی پارک:

رفتم تو دستشویی پارک تا تو دستشویی نشستم صدایی از دستشویی بغلی شنیدم که گفت:

سلام حالت خوبه؟

من اصلا عادت ندارم که تو دستشویی هرکی رو که پیدا کردم شروع کنم به خرف زدن باهاش اما نمیدونم اون روز چم شده بود که پاسخ واقعا خجالت اوری دادم:

حالم خیلی خیلی توپه!

بعدش اون اقاهه پرسید:

خب چه خبر؟چیکار میخوای بکنی؟

این چه سوالی بود اون موقع فکرم عجیب ریخت بهم برای همین گفتم

اه منم مثل خودت فقط داشتم از اینجا رد میشدم...

وقتی سوال بعدیشو پرسید دیدم اوضاع داره یه جورایی ناجور میشه و میخواستم به هر ترفندی قضیه رو سریع تر تمومش کنم:

من میتونم بیام  طرفای تو؟

آره سوال یکم برام سنگین بود.با خودم گفتم اگه مودب باشم وبا حفظ احترام صحبتمونو تموم کنم مناسب تره،بخاطر همین بهش گفتم :

نه الان یکم سرم شلوغه!

یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:

ببین من بعدا باهات تماس میگیرم.یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه ی سوالای من جواب میده!!!

***

دیدی ضرر نکردی ازین به بعد وقتی میری دستشویی پارک مواظبی تا همه سوالای دستشویی بغلیتو جواب ندی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


نوشته شده در یکشنبه 90/1/14ساعت 5:36 عصر توسط ستایش نظرات ( ) |


Design By : Pichak