سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آوای قلبها...

 

عشق یعنی

ای که می پرسی نشان عشق چیست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست

عشق یعنی مهر بی چون و چرا
عشق یعنی کوشش بی ادعا

عشق یعنی مهر بی اما و اگر
عشق یعنی رفتنی با پای سر

عشق یعنی دل نهیدن بهر دوست
عشق یعنی جان من قربان اوست

عشق یعنی خواندن از چشمان او
حرف های دل، بدون گفت و گو

عشق یعنی عاشق بی زحمتی
عشق یعنی بوسه ی بی شهوتی

عشق یار مهربان زندگی
بادبان و نردبان زندگی

عشق یعنی دشت گل کاری شده
در کویری چشمه ای جاری شده

در خزانی برگریز و زرد و سخت
عشق تاب آخرین برگ درخت

عشق یعنی زشتی زیبا شده
عشق یعنی گنگی گویا شده

عشق یعنی تنگ بی ماهی شده
عشق یعنی ماهی راهی شده

عشق یعنی آهویی آرام و رام
عشق یعنی صیادی بدون تیر و دام

ای توانا، ناتوان عشق باش
پهلوانا، پهلوان عشق باش

عشق را دیدی خودت را خار کن
سینه ات را در حضورش چاک کن

در تنور عاشقی سردی مکن
در مقام عشق نامردی نکن

عشق یعنی آن چنان در نیستی
تا که معشوقت نداند کیستی

هر که با عشق آشنا شد، مست شد
وارد یک راه بی بن بست شد

کاش در جامم شراب عشق باد
خانه ی جانم خراب عشق باد

هر کجا عشق آید و ساکن شود
هرچه ناممکن بود ممکن شود

عشق یعنی شور هستی در کلام
عشق یعنی شور، مستی، والسلام

آری اغاز دوست داشتن است

امشب از آسمان دیده ی توروی شعرم ستاره می بارد

در سکوت سپید کاغذ ها

پنجه هایم جرقه می کارد

شعر دیوانه ی تب آلودم

شرمگین از شیار خواهش ها

پیکرش را دوباره می سوزد

عطش جاودان آتش ها

آری، آغاز، دوست داشتن است

گرچه پایان راه نا پیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

از سیاهی چرا حذر کردن

شب پر از قطره های الماس است

آنچه از شب بجای می ماند

عطر سکر آور گل یاس است

آه، بگذار گم شوم در تو

کس نیابد ز من نشانه ی من

روح سوزان آه مرطوبت

بوزد بر تن ترانه ی من

آه بگذار زین دریچه ی باز

خفته در پرنیان رویاها

با پر روشنی سفر گیرم

یگذرم از حصار دنیاها

دانی از زندگی چه می خواهم

من تو باشم ، تو ، پای تا سر تو

زندگی گر هزار باره بود

بار دیگر تو، بار دیگر تو

آنچه در من نهفته دریاییست

کی توان نهفتنم باشد

با تو زین سهمگین طوفانی

کاش یارای گفتنم باشد

بس که لبریزم از تو، می خواهم

بدوم در میان صحرا ها

سر بکوبم به سنگ کوهستان

تن بکوبم به موج دریاها

بس که لبریزم از تو، می خواهم

چون غباری ز خود فرو ریزم

زیر پای تو سر نهم آرام

به سبک سایه ی تو آویزم

آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه نا پیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست


نوشته شده در چهارشنبه 89/3/5ساعت 5:23 عصر توسط ستایش نظرات ( ) |


Design By : Pichak